به گزارش باملین، داریوش مهرجویی کارگردان بزرگ سینمای ایران در حالی که نیمه نخست هشتمین دهه از حیات خود را پشت سر میگذاشت، در اتفاقی پرابهام، شب گذشته به قتل رسید؛ واقعیت و شایعه درباره این قتل تکاندهنده چیست؟
یکی دیگر از شایعات مربوط به این اتفاق تلخ هم، گزاره بریده شدن سر این کارگردان شهیر سینمای ایران بود. گزارهای که با عنوان «سربری» در ساعات اولیه در برخی رسانههای رسمی هم منعکس شد، اما در پیگیری خبرگزاریها از مسئولان پلیس، اینگونه تکذیب شد: «این حادثه به علت نامعلوم توسط فرد یا افراد ناشناس رخ داده و هنوز انگیزه قتل مشخص نیست. شواهد حاکی از آن است که این قتل بر اثر جراحت ناشی از ضربات سلاح سرد از ناحیه گردن و اعضای بدن انجام شده است.»
خبری که در واپسین دقایق شب گذشته در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد، آنقدر غیرمنتظره و غیرقابل باور بود، که اکثر قریب به اتفاق واکنشهای اولیه به آن، بهت و آرزوی تکذیب بود؛ آرزویی که البته محقق نشد!
داریوش مهرجویی کارگردان کهنهکار سینمای ایران و همسرش وحیده محمدیفر که در نگارش فیلمنامه برخی آثارش با او همکاری داشت، شامگاه شنبه ۲۲ مهرماه در ویلای شخصی خود در کرج با ضربات چاقو به قتل رسیدند.
همین خبر کوتاه، تبدیل به بزرگترین شوک به جامعه سینمای کشور شد و در کمترین زمان طوفانی از خبرهای رسمی و غیررسمی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را در بر گرفت.
اما واقعیت چیست و با گذشت حدود ۱۲ ساعت از این فاجعه، چه چیزهایی بهصورت رسمی اعلام شده است.
آنچه میدانیم؛ پایانبندی خونین زندگی خالق «هامون»
شامگاه گذشته و در حالی که خیلی از سینمادوستان آرزوی تکذیب خبرهای اولیه را داشتند، بالاخره پلیس البرز اولین مرجع رسمی بود که اصل خبر را تأیید کرد. در خبر اولیه تنها به پیدا شدن جسد داریوش مهرجویی در ویلای شخصیاش در کرج تأیید شده بود و اشارهای به قتل همسر این کارگردان نشده بود.
با این همه ساعتی بعد جزییاتی بیشتر از اتفاق مخابره شد که خلاصه روایت مراجع رسمی اینگونه است؛ حوالی ساعت ۲۲ شامگاه شنبه ۲۱ مهرماه، دختر داریوش مهرجویی با مراجعه به ویلای شخصیشان در زیبادشت کرج، با بدن خونآلود پدر و همسرش مواجه میشود و بلافاصله مسئولان پلیس را در جریان قرار میدهد. اولین گزارش پلیس برمبنای شواهد هم حاکی از قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقو و یا یک شیء تیز بود.
در برخی منابع خبری ساعت احتمالی وقوع قتل حوالی ۲۰:۳۰ اعلام شده بود که به این خبر در گزارش رسمی پلیس اشارهای نشده بود و حتی اعلام شد؛ «طبق اظهارات مونا مهرجویی، پدرش حدود ساعت ۲۰:۵۰ روز شنبه مورخ ۲۲ مهرماه به وی که در جهانشهر کرج بوده پیام میدهد که برای شام به منزل بیاید و دختر مرحوم مهرجویی حدود ۲۲:۲۵ به منزل پدرش میرسد و ابتدا زنگ منزل را میزند و با توجه به اینکه کسی جواب نمیدهد با کلید در را باز و وارد منزل میشود.»
پلیس تا به اینجا تأکید کرده است که انگیزه قاتل یا قاتلین مشخص نیست و در عین حال دستور پیگیری برای دستگیری فوری آنها صادر شده است، که این دستور میتواند حکایت از نشانهها و سرنخهایی برای ردگیری قاتلان باشد.
از دیگر نکاتی که ساعتی بعد از سوی محسن امیریوسفی کارگردان سینما و رئیس کانون کارگردانان در گفتگو با خبرگزاری ایسنا مورد تأیید قرار گرفت، وجود شواهدی مبنیبر سرقت بود که میتواند بخشی از انگیزه قاتلان را مشخص کند.
آنچه نمیدانیم؛ گزارش یک قتل از پیش اعلام شده؟!
«امشب فاجعه بود… ساعت ۸ داشتم به زندگی میرسیدم و ایکه شام چی بذارم… همسرم خواب بود، مونا بیرون… خانه در سکوت بود دیدم سگمون چیلی بد داره پارس میکه… احساس خطر کردم… در آشپزخونه رو فورا قفل کردم… بعد دیدم چیلی رفته جلوی در ورودی خونه و بد عصبانیست… رفتم دیدم در پشت شیشههای مات پنجره از پشت یک نفر چسبیده به در… اول فکر کردم شوخیست… گفتم کی هستی؟… هیچی نگفت… هر گفتم تو کی هستی؟ حرف زشتی زد و ناگهان چاقویی از پشت سایه روشن مات پنجره، به من نشان داد…» این بخشی از گزارش هولناکی است که وحیدیه محمدیفر پیش از این در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده بود و همزمان با انتشار خبر قتل او و همسرش داریوش مهرجویی، باردیگر در فضای مجازی بازنشر شد.
در خبرهای اولیه اینگونه اشاره شده بود که این گزارش از تجربه تهدید با چاقو مربوط به چند روز پیش است و این اتفاق ابعاد این قتل را تراژیکتر میکرد. در ادامه اما برخی درباره زمان انتشار این متن تشکیک کرده و آن را مربوط به چند ماه قبل دانستند، با این همه اما این سوژه آنقدر اهمیت داشته که خبرنگار روزنامه «اعتماد» پیگیر آن شود و با محمدیفر درباره این تجربه گفتگو کند، گفتگویی که به طرز حیرتآور و دراماتیکی، حاصلش امروز صبح در صفحه نخست این روزنامه منعکس شده است، در صبحی که دیگر وحیده محمدیفر در قید حیات نیست!
با توجه به حذف پست مربوطه از صفحه شخصی مرحوم محمدیفر صحتسنجی زمان دقیق این متن هنوز با تردیدهایی همراه است اما اصل این موضوع که تهدید با چاقو پیشتر برای این خانواده اتفاق افتاده، قطعی است و جای پرسش دارد که پلیس در مواجهه با این گزارش از سوی یک خانواده بنام و شناختهشده، چه اقدام پیشگیرانهای برای جلوگیری از تکرار آن داشته است؟
فارغ از این موضوع اما یک گزاره در متن وحیده محمدیفر باعث شکلگیری شایعاتی درباره هویت قاتلان شده است. او در بخشی از روایت خود در همین متن مجازی تأکید کرده است: «لهجه ایرانی نداشت…» به استناد همین گزاره برخی رسانههای غیررسمی درباره اصالت افغانستانی قاتلان گمانهزنیهایی را مطرح کردهاند که هنوز از سوی مراجع رسمی تأیید نشده و هیچ چیز قطعی درباره آن نمیدانیم.
یکی دیگر از شایعات مربوط به این اتفاق تلخ هم، گزاره بریده شدن سر این کارگردان شهیر سینمای ایران بود. گزارهای که با عنوان «سربری» در ساعات اولیه در برخی رسانههای رسمی هم منعکس شد، اما در پیگیری خبرگزاریها از مسئولان پلیس، اینگونه تکذیب شد: «این حادثه به علت نامعلوم توسط فرد یا افراد ناشناس رخ داده و هنوز انگیزه قتل مشخص نیست. شواهد حاکی از آن است که این قتل بر اثر جراحت ناشی از ضربات سلاح سرد از ناحیه گردن و اعضای بدن انجام شده است.»