در این مطلب از باملین می توانید بهترین متن دلتنگی و جملات تنهایی و دوری از یار را پیدا کنید و در فضای مجازی استفاده کنید.
تو می گذری…من می گذرم
تو از من – من از دل
تو می خندی…من می خندم
تو به من – من به روزگار
تو می گریزی…من می گریزم
تو از عشق – من از خاطره
تو می روی…من می روم
تو از اینجا – من ازاینجا
کاش می فهمیدی از اینجا ……. تا …… اینجا
چقدر فاصله است !
می نوشم …
نه چای نیست…
قهوه هم نیست…
حتی شوکران هم نیست
اما تلخ است…
تلخ تر از آنچه تصورش را کنی…
سالها قهوه ها را تلخ نوشیدم…
چای را هم…
من اینبار ثانیه های دور از او را می نوشم و نفس میکشم
و این تلخ… فرق دارد…
این تلخ جان فرساست…
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم
تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم
تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
چه خوش خیال است
فاصله را میگویم
به خیالش تو را از من دور کرده نمیداند جای تو امن است
اینجا در میان دل من …
اگر چه از تو دور هستم اما تو را در قلب خویش حس میکنم
حتی نزدیکتر از آن دو عاشقی که در آغوش هم هستند …
زمانی “من و تو ” بودیم و “دیگران” در کنارمان
حال ” من و تو “هستیم اما “دیگران ” بین مان
می بینی ؟
حتی نرسیدن به تو هم
داستان پر از رویای خودش را دارد
یادت باشد
عاشق را نه شب تهدید می کند، نه مرگ
فقط فاصله
اشعار عاشقی دلتنگی
وحشت از عشق که نه،ترسم از فاصله هاست
وحشت از غصه که نه،ترسم از خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم،صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باری پر از هیچ،که بر شانه ماست
طب مدرن ، طب سنتی ، طب سوزنی ، همه را امتحان کرده ام
درد بی درمان است درد دوریت !
میدونی چرا ستاره ها به هم چشمک میزنند؟میخوان به ما بفهمونن تو سکوت فاصله ها هم میشه گفت دوست دارم
بــآ مـَن از بـودن بـگـــو …
گـوشــم را کــَـر کـرده….
هـیـآهـوـےِ نــَـبودنـتـــ ـــ ـ
هرگز سرود فاصله ها را
باور نمی کنم ویا
آمدنت راکه دیری است
پرکرده زمزمه های
شبانه ام را
بمن بگو آنک
آغاز این همه جنون
در کدام اقلیم خاک خفته بود؟
تمامی وجودم گویی
موج برمیدارد از خاطرات کهنه
و بغضم به تلنگری می شکند
در رخوت حسی آشنا
متن ادبی دلتنگ شدن
اونی که گفته :
دوری و دوستی !
یا طعم دوستی رو نچشیده ؛
یا درد دوری نکشیده …
نگران نباش ، حال من خوب است ، بزرگ شده ام
دیگر آنقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم
آموخته ام که این فاصله ی کوتاه بین لبخند و اشک نامش زندگیست
آموخته ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود
راستی بهتر از قبل دروغ می گویم
حال من خوب است
فاصله دورت نمی کند
در امن ترین جای جهان جای داری
جایی که دست هیچکس به تو نمی رسد
دلم
با یک عالمه فاصلـــه از خودم
انتظــــار دارم به تو برسم !
از اول هم آرزوهـــــایم محــــال بودند …
جملات دوری و فراق یار
گفتی به عهد عشق خیانت نمیکنی
با یاد من به فاصله عادت نمیکنی
اما چه زود محو شدم از خیال تو
افسوس گشته حرمت دل پایمال تو
میریزد از درخت دلم ناله برگ برگ
من مانده ام درد غریبی و حس مرگ
روزگـار نبودنت را برایم دیـکـتـه می کند
و نـمـره ی من باز می شود صـفر !
هنوز نـبودنـت را یاد نگرفته ام …
فاصله ی ما خیلی زیاد است
چگونه عشقم را نشان دهم؟؟
تنها میتوانم به پرندگانی که
از سرزمین من به سرزمین تو
مهاجرت میکنند، آب و دانه بدهم
شاید یکی از آنها کنار پنجره اتاقت لانه ای بسازد
اگر اندک اندک دوستم نداشته باشی
من نیز تو را از دل میبرم
اندک اندک
اگر یکباره فراموشم کنی
در پی من نگرد
زیرا پیش از تو فراموشت کردهام
پابلو نرودا
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست
وفا آن است که اسمت را درون سینه ام دارم
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
مگر بین منو تو چقدر فاصله است
که هر چقدر سکوت میکنم …
نمیشنوی ؟
متن فاصله از عشق
بدون قافیه ماندم، دل غزل تنگ است
چقدر شاعر این روزها دلتنگ اســـت
مرا به خال لب دوست بازگردانـیــــــد
اگر چه بین من و او هزار فرسنگ است
فاصله خط با خطا خطی کوچک است
گـوش مـاهـی هـای سـاکـت
جـیـرجـیـرک هـای خـامـوش
کـلاغ هـای بـی خـبـر
هـمـه بـه احـتـرام نـبـودنـت سـکـوت کـرده انـد . . .
وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد
هیچ فاصله ای دور نیست
هیچ زمانی زیاد نیست
و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند
محکم ترین برهان عشق اعتماد است
تنها بودن توست که می تواند تمام خستگی ها و بی خوابی های این روزهای مرا پایان بخشد.
آرامش یعنی لمس حضور تو از میان فاصله ها
صدای خوش آهنگه تو بین همه پیام ها
رویای حضور تو توی این بیداری ها
یادتو فکر تو سط این همهمه ها
چندان هم دور نیستی ؛
فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفته ای !
آری ، “نمیدانم” کجایی ؟
میان آن همه الف و ب و مشق دبستان …
آنچه در زندگی واقعیت داشت خط فاصله بود …
متن دوری و دلتنگی عشق
آدمها آنقد رزود عوض
می شوند
که توفرصت نمی کنی به ساعتت
نگاهی بیندازی وببینی چنددقیقه
بین دوستی تا دشمنی ها فاصله افتاده است
فاصله هیچ معنایی ندارد وقتی یک نفر معنای همه چیز باشد
امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمی کاهد
همیشه هستی ، همین حوالی . . .
مثل این که این دل، آدم بشو نیست !
با لبخندت خر می شود و با دوریت سگ !
بی دل و خسته در این شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که دلداری نیست
رو مداوای خود کن ای دل از جای دگر
کندر این شهر طبیب دل بیماری نیست .
آنقـدر نیستـی
کــه گاهــی حـــس مـی کنـم
عشــق را نسیـه به مـن داده ای
بی تـابــم !
نقـــد می خــواهـمــت . . .
جملات غمگین دوری
به لحظه های بی توبودن سلام میکنم به سینه ام دلی هست به نام میکنم
تمام میشود این فاصله ها بی گمان به لحظه های با تو بودن سلام میکنم
نه این نگاه
نه این بغض
نه این سکوت
نه این کلمات نه این فاصله
نه این پنجره نه این دست ها
نه این تپش ها
هیچ کدامشان جرات ندارند که به تو بفهمانند
چقدر دلم برایت تنگ شده
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …
میخواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم،
دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمی شود،
کمی نزدیکتر بیا
میخواهم با تو بودن را حس کنم …
خیلی دوستت دارم. هزاران بار در هر لحظه دوستت دارم. ولی فاصله بینمون رو دوست ندارم. نمیتونم تحمل کنم. عزیزم برگرد و این شانس رو به من بده که از نزدیک عاشقت باشم. چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد.
یه دنیا فاصله است بین دنیای کسی که
شبا با قرص میخوابه
با کسی که با اس ام اس دوست دارم
گرچه از فاصله ی ماه به من دورتری
ولی انگار همین جا و همین دورو بری
ماه میتابد و انگار تویی میخندی
باد می آید و انگار تویی میگذری
خورشید هنوز صبح ها میدرخشه و ماه شب ها رو روشن میکنه. اما نبودن تو باعث میشه روزا یه چیزی کم داشته باشن.
هرگز از دوری این راه مگو!
و از این فاصله ها که میان من و توست
و هرگاه که دلت تنگ من است،
بهترین شعر مرا قاب بکن
به نگاهت بگذار!
تا که تنهایی ات از دیدن من جا بخورد!
و بداند که دل من با توست
و همین نزدیکی ست
رفتــه ای
و مــن هــر روز،
بــه مــوریــانــه هــایــی فکــر مــی کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــای خیــال ام را مــی جــونــد!
تــا بــی “خیــال” نشــده ام،
بــرگــرد . . .
در دوری لذتی است که در با هم بودن نیست
چون در با هم بودن ترس از فراق است و در دوری شوق دیدار . . .
بین
من و تو
مرگ نمی تواند جدایی بیندازد…
فاصله که دگر هیچ…
زمستان است
و من شنیده ام روزها کوتاه تر میشوند
ولی . . .
نمیدانم چرا دارند این روزها
هی بلندتر میشوند، بی تو !
همسر محبوبم! تو تنها دارایی زندگی من هستی که رنگ شادی به دنیایم میپاشی. نبودنت، هرچند کوتاه، مرا به مرز جنون میرساند. هر لحظه فقط تو را میخواهم. دوستت دارم و دلتنگت هستم. وزن دار نمی گویم قافیه هم نمی گذارم بی پرده و رک می گویم دلتنگتم….
دور که میشوم، نزدیکتر می آید…!
نزدیک که میشوم، دورتر میرود…!
انگار که این ” فاصله ”
همیشه باید به شکلی رعایت شود !